گامهاي عاشقي :
گام اول : فقط عاشق او ماندن .
من كان الله ، كان الله له ( هركه با خدا باشد خدا با او ست ).
رسم عاشق نيست با يك دل دو دلبر داشتن .
گام دوم : هميشه به ياد او
براي اينكه معشوقت را هميشه در كنارت احساس كني بايد دائما به يادش باشي .
با صلوات استغفار و ...
آن زليخا از سپندان تا به عود
نام جمله چيز يوسف مي كند .
گام سوم : به معشوقت اعتماد كن .
كشتي غرق شد و آب او را به ساحل جزيره اي متروكه آورد . اميدي به نجات نداشت . يك ماه زحمت كشيد و از چوب و خار و خاشاك كلبه اي ساخت . آنروز وقي برگشت كلبه در حال سوختن بود . خيلي به خدا گلايه كرد . سعتي بعد كشتي در جزيره متروكه پهلو گرفت و او نجات يافت ، نا خدا مي گفت از دود آتش فهميده كه كسي كمك مي خواهد .
گام چهارم : اول خودت
از آيت الله العظمي بهاالديني پرسيدند براي خودسازي چه ذكري بگوييم ؟ فرمودند : روزي چندين بار به خودتان بگوييد :
چقدر خوب ميشه
اگه من خوب بشم
بيا براي دل امام زمان (عج) و ظهورش ترك گناه را از خودمان شروع كنيم .
گام پنجم : اضافه كاري
رفته بوديم شناسايي به كمين عراقي ها برخورديم . مجبور شديم نماز صبح را هم در حال برگشتن بخوانيم . وقتي به مقر رسيديم آفتاب طلوع كرده بود همه از خستگي خوابشان برد جز سيد . تاظهر نمازخواند و گريه كرد ،ازش پرسيدم چي شده؟چرابي تابي ؟از گريه چشمانش سرخ شده بود سرش را بالا آورد و گفت : ديشب نماز شبم قضا شد . دلم براي خدا تنگ شده ...
گام ششم شاه كليد :
بخدا گفتم بيا جهان را قسمت كنيم . آسمان مال من ابرهايش مال تو ، دريا مال من موجهايش مال تو ، ماه مال من خورشيد مال تو ...
خدا خنده كرد و گفت :
تو بندگي كن
همه چيز مال تو
حتي من ....